من در پى چیز دیگرى آمده ام
در جستنِ ناب خبرى آمده ام
دل داده ام از دست، به دست چو تویى
تا آن که نهم به پا، سرى آمده ام
بنگر به سرم به هاى و هوى و قفسش
برپا بنما شور و شرى، آمده ام
شیداى جهان کبوتر جانم ماند
بو تا که نهى پر به پرى آمده ام
لب خشک شد و پا ننهى بر لب خشکى
باران بشو یار ما! ، پرى! آمده ام
دوشنبه 6 فروردینماه سال 1397 ساعت 23:03