راه گم کرده ام اى دوست چراغى بفرست
دردِ ما نیست چرا؟ درد فراقى بفرست
سرد کن هواى دیجور دل و لرزه فکن،
بر تن و جان و سپس ساغر داغى بفرست
به زمینم نزن اینک به زمین خورده منم
دست ما گیر و ببر، یال بُراقى بفرست
تشنه ام تشنه ى آرامشِ آن خوبِ طهور
ساقیا، دلبرِ ما، ناجى و ساقى بفرست
هان طبیبا بنگر غایت بیمارى ما
شربتى از لب لعل آن عراقى بفرست
زین جهان بکن مرا به پیش خود ببر شبى
پیک خندانِ به کف حکم طلاقى بفرست
گر در این شهر بمانم، تو بخواهى خوب است
سهم دلتنگى ما یار و وفاقى بفرست
دلم آباد کن از پاکى و نورِ روى او
با نگارى ز جنان، جنت و باغى بفرست
دوشنبه 6 فروردینماه سال 1397 ساعت 22:57