دخترک سازِ تو سنتور تو مضرابِ تو کو
آن که دزدید شب و روز تو و خوابِ تو کو؟
دخترک باز بزن دست به مضراب بزن
آه شد شام غریبان تو مهتابِ تو کو؟
ناز من از چه در این بادیه این سان سوزی
رو به سرداب دمی، رحمتِ سردابِ تو کو؟
یار من باز پریشان شو و من را بنواز
ضربِ تو، ضربه ی تو، سیلِ تو، سیلابِ تو کو؟
سیم سنتور تو را باز بریدند چشد
خشمِ خاموش تو کو غرّش گرداب تو؟