اشعار علیرضا یادآر -  Poems by Dr. Alireza Yadar

اشعار علیرضا یادآر - Poems by Dr. Alireza Yadar

دینی به جز عشق می‌شناسی؟
اشعار علیرضا یادآر -  Poems by Dr. Alireza Yadar

اشعار علیرضا یادآر - Poems by Dr. Alireza Yadar

دینی به جز عشق می‌شناسی؟

من چلچله ام



من چلچله ام ولوله ام باغ و بهارم

من هلهله ام شاپره ام زار و نزارم

من ساغرم و جامم و من پاک و منم می

بر خیز که در دست تو دستی بگذارم

لبخند غریبم، لب من را سپری کن

ابرم پر دردم که شب و روز ببارم

صد سال دگر هم گذرد آنِ منی تو

من چه چه باغم بنگر مرغ هزارم

من قلب تو ام، جان منی، من تو و تو من

حیران شده ام از چه بپرسی ز تبارم

آری نتوان یاد مرا برد ز دنیا

هر چند سبکبالم و هر چند غبارم

من آتش جانانه ی تو بوده و هستم

در سوزشم و سوزشی و شور و شرارم

من کاغذ نقاشی تو اشک تو رنگم

شادم که کشد نقش دلم باز نگارم

نقاش من ای یار من ای نقش و نگارم

یکبار دگر در دل خود خود بنگارم

« بهزاد » نکرد آن چه تو کردی و « امامی »

« تجویدی » و « محمود » و « مصور » نشمارم ...

... طراح جهان تا تو کشی نقش دلم را

ای کاش بدانی که نمانده است قرارم

من سر برِ دیوار گذارم سرِ غربت

سر درد شدم، سر به کجا، سر بگذارم؟