اشعار علیرضا یادآر -  Poems by Dr. Alireza Yadar

اشعار علیرضا یادآر - Poems by Dr. Alireza Yadar

دینی به جز عشق می‌شناسی؟
اشعار علیرضا یادآر -  Poems by Dr. Alireza Yadar

اشعار علیرضا یادآر - Poems by Dr. Alireza Yadar

دینی به جز عشق می‌شناسی؟

شما قو هستی؟


به گمانم گل یاسی گل شب بو هستی

چه بگویم که تو در باغ هیاهو هستی

همه جا در پیِ تو شام و سحر می آیم

نکنم چاره که من شیر و تو آهو هستی

چو یکی گربه نشینم سر راهت آری

که کنون این من و تو مرغک یاهو هستی

و چه شیرین عسلی تر بشوی با عسلی

که تو در کامِ منت گُلپر کاهو هستی

سر من را تو جدا از بدنم بنمودی

نکنم شکوه که ای یار تو چاقو هستی

چه شده باد نمودی پر و اطراف خودت

نکند فکر نمودی که شما قو هستی؟

نزدی بر در این خانه نبینی رویم

تو مپندار که مخجولی و کم رو هستی

تو چنان دور فکندی تن و سامان مرا

به گمانی که منم خاک و تو جارو هستی

بزن و پشت کن و هر چه بخواهی بنما

لب مجنبان و مگو یار تو هالو هستی

چه شبی شعر سرایش شب خود پایان ده

به امید سحری نو که تو آن سو هستی