اشعار علیرضا یادآر -  Poems by Dr. Alireza Yadar

اشعار علیرضا یادآر - Poems by Dr. Alireza Yadar

دینی به جز عشق می‌شناسی؟
اشعار علیرضا یادآر -  Poems by Dr. Alireza Yadar

اشعار علیرضا یادآر - Poems by Dr. Alireza Yadar

دینی به جز عشق می‌شناسی؟

بی تو



در این خزان بهاران نشسته ام بی تو

شنیده ام ز درختان سرود غم بی تو

سرود خش خش برگ های پاییزی

کنایه ای به دلم گفت از عدم بی تو

اگر سراغ مرا از ستاره می گیری

خدا کند که بگوید چه می کشم بی تو

نه میوه دارم و نه همچو سرو می مانم

درخت بیدم و دارم میان خم بی تو

جهان و هستی من را نهادی و رفتی

به جستجوی که گیرم سبو ز جم بی تو

ز هجر آن لب خونین کویر گشته لبم

و گونه های کبودم گرفته  نم بی تو

ز ابر سرخ غروب چشمه ی چشمم

نگاه کن به هجوم سیل دم به دم بی تو

کریم هر دو جهان را دگر چرا خوانم

طمع چگونه توان کرد در کرم بی تو

قلم شکست و به ابرو خم نیاوردم

دگر طلب نکنم دفتر و قلم بی تو

بتش شکست و نشست و کف به سر بنشاند

که بعد تو که پرستم ای صنم بی تو

سرایشم و سرودم و ناله ام دردم

نفیر داد زمانم که بی کسم بی تو