من از دیوار و در از خاک و از سنگ
تشکر مى کنم حتى ز دلسنگ
تشکر مى کنم از نازهایى
که اشعار مرا کرده پر آهنگ
به رسم شاکرى در دورى تو
فرستم بوسه اى با بوم و با رنگ
عجب سحرى کند شُکرِ شکرریز
ندارم بعد از این حتّى دلى تنگ
تشکر مى کنم از آشنایى
که پوشانده رخش با آب و با رنگ
تشکر مى کنم از عشق شرقى
که بردیم و ببرد او نام و هم ننگ
به جاى این سپاس از یار دیرین
خدایا شکر از دریاى فرهنگ
که فرّم دادى و افکار بسیار
و فرمودى شوم سالارِ این هنگ
خداوندا سپاس از قبض و بسطت
دگر با تو ندارد دل سر جنگ
دوشنبه 8 شهریورماه سال 1395 ساعت 03:29