دَفْتَرِ شِعْرِ دُکْتُرْ عَلیرِضا یادآر

دَفْتَرِ شِعْرِ دُکْتُرْ عَلیرِضا یادآر

آیا دینی بِه جُز عِشْق، می‌شِناسی؟ آیا؟
دَفْتَرِ شِعْرِ دُکْتُرْ عَلیرِضا یادآر

دَفْتَرِ شِعْرِ دُکْتُرْ عَلیرِضا یادآر

آیا دینی بِه جُز عِشْق، می‌شِناسی؟ آیا؟

امکان و مشیت

 

تا نخواهی که مرا مست کنی مست شدن ممکن نیست

تا نگویی به دلم پای بنه هست شدن ممکن نیست

در دل غمزده ام روی تو ام آینه ی بیداری

بی نگاهِ ازلی واله و یکدست شدن ممکن نیست

دستِ ما تا تو نبندی و به عشقت نکشی جانم را

دام تا پهن نسازی ز بدن رست شدن ممکن نیست

تا نخواهی بزند دست و سرم ظالمِ طالب یارا

پیشِ چشم تو خدا بی سر و بی دست شدن ممکن نیست

همچو ذرّه نتوان رفت به بالای جهان ، امر بکن

همچنان تا تو نگویی به خدا پست شدن ممکن نیست