دَفْتَرِ شِعْرِ دُکْتُرْ عَلیرِضا یادآر

دَفْتَرِ شِعْرِ دُکْتُرْ عَلیرِضا یادآر

آیا دینی بِه جُز عِشْق، می‌شِناسی؟ آیا؟
دَفْتَرِ شِعْرِ دُکْتُرْ عَلیرِضا یادآر

دَفْتَرِ شِعْرِ دُکْتُرْ عَلیرِضا یادآر

آیا دینی بِه جُز عِشْق، می‌شِناسی؟ آیا؟

بوسه ات گونه ی خونبار مرا دوست نداشت؟


هیچ کس مثل تو اشعار مرا دوست نداشت 
همچو تو هستی و آثار مرا دوست نداشت

آن قدر شعر کنار من بیدل خواندی
که دلم رفتن دلدار مرا دوست نداشت
       
ای پدر لذّت من صوت و حکایات تو بود
بین قضا لذّت بسیار مرا دوست نداشت

قد و بالای بلند سروِ بستان، چه شده؟
باغبان مرگِ سپیدار مرا دوست نداشت

پدرا تکیه به دیوار تو عادت شده بود
چه کسی تکیه به دیوار مرا دوست نداشت؟

پاک بودی و شدی پیر و چو کودک ماندی
مادرت غربت غمبار مرا دوست نداشت

روز بیماری من همچو طبیبم گشتی
چشم تو حالت بیمار مرا دوست نداشت

دم به دم بر لب من نوش نهادی پدرم
جز تو کس هستی و تیمار مرا دوست نداشت

یادت آید بر لبم پسته نهادی پدرم؟
آسمان پسته پُر بار مرا دوست نداشت

یادت آید که شب واقعه نازت کردم؟
جانسِتان راحت و اذکار مرا دوست نداشت؟

در برت خاطره از شهر نجف مى گفتم
گُلسِتان شیوه ى گفتارِ مرا دوست نداشت؟

چشم آرام تو دریاى پُر از آرامش
بوسه ات گونه ی خونبار مرا دوست نداشت؟