اشعار علیرضا یادآر -  Poems by Dr. Alireza Yadar

اشعار علیرضا یادآر - Poems by Dr. Alireza Yadar

دینی به جز عشق می‌شناسی؟
اشعار علیرضا یادآر -  Poems by Dr. Alireza Yadar

اشعار علیرضا یادآر - Poems by Dr. Alireza Yadar

دینی به جز عشق می‌شناسی؟

ژن خوب : در تنم ژن هاى خوب آدم است


در تنم ژن هاى خوبِ آدم است
ارثِ دلتنگى و آه و ماتم است

دردِ مهجورى و عشق و باغِ گُل
همچو آدم سهم ما هم این غم است

تا که مِهرِ یار آید در برم
جوىِ مژگان جارى و جانم یم است

عطر بستان چون وزد عاشق شوم
عاشق حوّا که ما را همدم است

در وجودم نام هاى حق نهان
عَلَّم الأسماء حدیثِ جانم است

تا به دنبال پدر گردم به جان
بشنوم گوید که پُشتِ من خم است

از غمِ انسان شده خم پیکرم
هر که دردش همچو آدم، آدم است

شاد مى گردد پدر از همدلى ...
با عزیزانش که بابِ عالم است

اینچنین خشنود گردیدم به درد
زینکه در جانم نشانى از غم است

بر لبم نام پدر، عشقِ پسر
تشنه ى میرابِ آب زمزم است

رسم آقازادگى در خون من
از اصالت هر چه گویم، گو کم است

اصل ما والا ولى باید شِکُفت
کى توان گفتن خسیسى حاتم است؟

گرچه احمد پور آدم بوده است
لیک مهرش بر جهانى برهم [١] است

زان جهادِ مهربان محبوب حق
اینچنین در بین خوبان خاتم است

مهربانى گر نیارى پیش خلق
شکوه دارى: حال و جانم درهم [٢] است

دست ما کوتاه و خرما بر نخیل؟
از بهانه چشم آدم پر نم است

مهربان باش و بشو نورِ خدا   
ساقیم جامش به از جام جم است؛

مهربان چشمش بُود چشم خدا
آگه از دل ها و بر خَمّ و چَم است

هر که خوبى را به قلب و دست گفت
دست او دست خداى أرحم است

ساقى نور و محبّت آن ولى، 
پورِ آدم چون مسیحِ مریم است

متّحد جان هاى مردان خدا
ساقى و مولا، مسیحایى دم است

در تنم ژن هاى خوب آدم است 
بى کسم؛ عشقِ پدر امّیدم است

[١ و ٢] : هر دو به معناى پریش، پریشان، مضطرب، شوریده، آشفته، مشوش، مغشوش، ژولیده، خراب