دَفْتَرِ شِعْرِ دُکْتُرْ عَلیرِضا یادآر

دَفْتَرِ شِعْرِ دُکْتُرْ عَلیرِضا یادآر

آیا دینی بِه جُز عِشْق، می‌شِناسی؟ آیا؟
دَفْتَرِ شِعْرِ دُکْتُرْ عَلیرِضا یادآر

دَفْتَرِ شِعْرِ دُکْتُرْ عَلیرِضا یادآر

آیا دینی بِه جُز عِشْق، می‌شِناسی؟ آیا؟

شراب ما

 

آن شرابی که حرام است شراب ما نیست

مستی ما تو چه دانی چه بود پیدا نیست

هر که در وهم شود مست مگو مست شده

دل مستان جهان چون دل ما شیدا نیست

دیگر از خنجرشان هیچ نترسم آری

قلب پولادی من شعبده ی پروا نیست

آسمان چشم مرا بسته ی دیدار مکن

در دلم هر چه بود در سر ما سودا نیست

من به دیدار تو مستم تو شرابی یارا

با فراق تو خمارم، آه، می حالا نیست