لیلای من مجنون شدم سر را بنه بر پای من
با عطر خوش بوی تنت تعبیر کن رؤیای من
لیلای من لیلای من ای یار خوش سیمای من
ای دختر باران و گل ای ساغر زیبای من
برخیز و جامم باده کن جان مرا آماده کن
قدری بزن لعلی به لب لب را بنه بر نای من
برخیز و اینک ولوله شوری نما با هلهله
قامت بیارا در برم ای دلبر رعنای من
افسوس کن با غنچه ات کافسون شوم با یک نگاه
ای چشم جادویی تو دزد دل و تقوای من
گیسو رها کن نیمه شب تا در شبش حیران شوم
آغوش بگشا تا بِغُرّم وای من، ای وای من
گاهی قدم زن پیش چشم و چشم من روشن نما
گاهی نشین بر چشم من ای ماه دل آرای من
ای لحظه های ناب من هنگام من مهتاب من
دیروز من امروز من هر روز من فردای من