اشعار علیرضا یادآر -  Poems by Dr. Alireza Yadar

اشعار علیرضا یادآر - Poems by Dr. Alireza Yadar

دینی به جز عشق می‌شناسی؟
اشعار علیرضا یادآر -  Poems by Dr. Alireza Yadar

اشعار علیرضا یادآر - Poems by Dr. Alireza Yadar

دینی به جز عشق می‌شناسی؟

مثنوی «مرگ می‌آید !. »

شعر ۳۳۵:

خیر این باشد و اخیار است آن

شاخه لاله در این باغ نشان

این نفس یار نگردد چه کنم؟

یار بیمار نگردد چه کنم؟

چون نفس یار نباشد چه کنم

خفگی عار نباشد چه کنم؟

مرگ می آید و میمیرم من

مرگ می آید و آیم به وطن

بی نفس حرف زدن دشوار است

قصه باغ گل و این خار است

آه آن نوگل بستان خار است

ابر نوروزی ما پر بار است

آسمان خیس و دلم لرزان است

صاحب خانه نگو مهمان است

ماه کامل شد و مهتاب نشد

آه آلاله که بیتاب نشد

ماه میلاد و من و تنهایی

مادر کودک من، آلایی 

باز الهام به جانم بنشست

شوق دیدار نموده است چه مست


امضاء علیرضا یادآر 

فروردین ۱۴۰۳