۱
تو که از حال مَنت هیچ نداری دل خوش
کی فروزی و در این سینه گذاری دل خوش؟
۲
برِ چشمان و به دل کی قدمی باز زنی
که شود با نگهت جمله بهاری دل خوش
۳
کی شود کاهکشان باغِ گُل یاس شود
مهر و مه طی کند ایّام خماری دل خوش
۴
گُل نرگس، گُل مریم چه زمان یار شوند
کهکشان بی گُل و بلبل نسپاری دل خوش
۵
دل من خون شده و چشمِ تو را میخواهد
باغِ جانم شده گُلهای اناری دل خوش
۶
نرگسا شاخهی خاری شده آن نوگُلِ تو
دست گرمی نکشی بر سرِ خاری دل خوش؟
۷
ذرّهی بادیه را چشمِ خدا دور مریز
چه شود گر به دلش لاله بکاری دلِ خوش
۸
کمر شاخه گُلِ سرخ شکست آه و فغان
دل آشفته به دست آر به یاری دلِ خوش
۹
تو خبر داری از این قلب که پر پر شده است؟
هم بیا و برسان قلبِ نگاری دل خوش
۱۰
قلبِ شیرین گُلِ سرخ که افتد به برت
با لبش بر لب من بوسه بباری دلِ خوش
۱۱
تو نگویی که گُلی مرد و بمیرد به رهت
بتوانی نکنی ناله گُساری دل خوش؟
۱۲
عُمر ما جمله خطر بود و که پروازم داد؟
بار دیگر تو شوی شورِ قماری دل خوش
۱۳
بُلبلان مست از این جوجهی مستِ دلِ ما
که شده بسته به یک واژهی آری دلِ خوش
۱۴
جوجهی مست ببین پر زده بی بال و بدن
مکنی رحم به سامانِ قناری دلِ خوش؟
۱۵
آه نرگس به شقایق نکنی باز نگاه؟
آه مریم نشود اشک تو جاری دل خوش؟
۱۶
آه سوسن به چمن باز نیایی شب وصل؟
غنچه ای در صدفِ دل نشماری دل خوش؟
۱۷
غنچه ام ناله و فریاد و فغان دارد و غم
دانه ای مانده و دهقان به چه کاری دل خوش؟
۱۸
کهکشان سینه گُشا باغ گُل لاله بخر
پس از آن هیچ نباشد که نداری دل خوش
۱۹
فرش تا عرش همه صورتی و سرخ شده
الله الله چه شده حضرت باری دل خوش
۲۰
تو خبر از دل دیوانه من داشته ای
با خبر من که شدم مستِ سواری دلِ خوش
امضاء:
علیرضا یادآر
ساعت ۹:۰۷ بامداد جمعه ۲۷ بهمن ۱۴۰۲