اشعار علیرضا یادآر -  Poems by Dr. Alireza Yadar

اشعار علیرضا یادآر - Poems by Dr. Alireza Yadar

دینی به جز عشق می‌شناسی؟
اشعار علیرضا یادآر -  Poems by Dr. Alireza Yadar

اشعار علیرضا یادآر - Poems by Dr. Alireza Yadar

دینی به جز عشق می‌شناسی؟

بی دل

 

از سیاست نسُرایم تو مگو که دین ندارم

عاشقی شیوه ی من شد وَ سخن جز این ندارم

بر تنم به خشم کوبی! بزن و بکن تباهم

می زنی چرا که دانی دل سنگ و کین ندارم

جرمم افزون شده پیشت که چرا نمُرده ام من

تا تو باشی نتوان مُرد و سرِ همین ندارم

می شوی آهوی وحشی و دوباره می گریزی

غافلی از این که دانی جرأتِ کمین ندارم

تاب رفتن و نشستن، سفر و حضر ندارم

قصّه گو دگر نباشم، غصّه همچنین ندارم

کاسه ام پُر از نداری و به کوزه خاک دارم

بی دلم برای تقدیم دلی غمین ندارم

عاشقی شیوه ی خوبی است خدا تو خوب دانی

خود سپاس من پذیرا، پای در زمین ندارم

شوق پرواز گرفتم ، تن خود نَهم به گوری

تا کُنم سجده سرِ خاک سر و جبین ندارم

هر چه بودم همه دادم و شرار و شر ندارم

تا بسوزم دلِ خود را لبِ آتشین ندارم

عهد کودکی گذشت و نفحات صبح بویم

خواهشی دگر ندارم ، شورِ آفرین ندارم

این سُرایشی که دیدی ز دل نمانده ام بود

من چو اسبِ بی سوارم که لگام و زین ندارم