من مثل غُربت در میانِ واژگانم
چون موج در دریای مرگِ مهرگانم
باور نشد دردی و موجی گشتم آن شب
سربازِ جنگ و بیسپر دور از یگانم
من آتشم امّا به کوهِ یخ اسیرم
مُردَم ولی آتش بچرخد در رگانم
باور نکردی هستیام آورده بودم
خواندی شبی دلدادهی همسایگانم
ای کاش من هم آشنای تو نبودم
تا داغ گردم از تنِ بیگانگانم
باور نکردی باورش پیش تو سخت است
یاد آر گفتم: باوفاتر از سگانم
امضاء: علیرضا یادآر
۲:۲۲ بیست و یکم آبانماه ۱۴۰۳