اشعار علیرضا یادآر -  Poems by Dr. Alireza Yadar

اشعار علیرضا یادآر - Poems by Dr. Alireza Yadar

دینی به جز عشق می‌شناسی؟
اشعار علیرضا یادآر -  Poems by Dr. Alireza Yadar

اشعار علیرضا یادآر - Poems by Dr. Alireza Yadar

دینی به جز عشق می‌شناسی؟

یه نقطه کنار دریای خزر...


یه نقطه کنار دریاى خزر

منم اینجا که دارى یواشى تماشام میکنى

 

منم اینجا که نشستم روى این شناى خیس

آسته آسته یواشى دید میزنم دریاچه ی قشنگتو

ته دریا آبى تیره میشه

این طرف تر سبز باحالى میشه

لب ساحل شن و موج و صدفى، 

یکمم سبز و کمى آبى میشه

 

هوا سرده، موجه نازه

باورت نمیشه این لطیفه توفانى بشه

ناز موجاى ظریف

صدفا قل میخورن

لب ساحل یهویى سُر میخورن

چه نسیمى

تن من خیس شده از بس که نشستم زیر خورشید غروب

روى این شناى خیس

 

این همه نشسته بودم مرغ دریایى تنهایى اومد پر زد و رفت

پاشو زد کنار ساحل، زد و رفت

 

یه نقطه کنار دریاى خزر

منم اینجا که دارى یواشى تماشام میکنى

 

حالا که آسمونو دید میزنم

ابراى خوشکل تو تیکه شدن

خورشید از پشت سرم صفا میده

چه صدایى داره دریاى قشنگت خداجون

هر چى هم کش کش موجا شده تکرارى ولى

دوس دارم باز ببینم کش کش موجاتو خدا

دوس دارم یواشى بگم دوست دارم

 

خداى قشنگ من

دوس دارم نسیم بشم تا بوزم کنار تو

یا نه من نقطه باشم خدا باشى نیگام کنى

 

خدا جون مهربونى

آدمات رد میشن و صفا کنون

دل به دریا میزنن

 

دوس دارم یواشى بگم دوست دارم

تو رو حسّت میکنم

چه لطیفى چه بزرگى چه خدایى، خداجون 

 

خداجون حس میکنم 

مثل مورچه میمونم

یه نقطه کنار دریاى خزر

دوست داره دستشو مثل حلقه اى

بندازه گردنتو ... فشار بده

دوست داره پیشت باشه

دوست داره پیشش باشى

 

اما این نقطه ی سرگردون دریاى خزر

دلشو با این ترانه راضى کرده خدا جون

 

خداجون چقدر قشنگه که میشه

به جاى یه آغوش پاک و قشنگ

چند کلوم با تو نشست

از تو، از قشنگیات گفت خدا جون

 

یه نقطه کنار دریاى خزر

دوست داره نگات کنه

دوس داره نگاش کنى!