اشعار علیرضا یادآر -  Poems by Dr. Alireza Yadar

اشعار علیرضا یادآر - Poems by Dr. Alireza Yadar

دینی به جز عشق می‌شناسی؟
اشعار علیرضا یادآر -  Poems by Dr. Alireza Yadar

اشعار علیرضا یادآر - Poems by Dr. Alireza Yadar

دینی به جز عشق می‌شناسی؟

زیر شلّاق غمش خنده کنان رقصیدم

  

چشمِ دل سخت به چشمان دلم دوخته بود[1]

دستِ دل آتش عشقش به دل افروخته بود

خواست خاموش کند آتش غمگین تنم

لیکن آن روز دلم از سر و جان سوخته بود

جانِ جان داد مرا جام گران داد مرا

پاک جان باخت و دادم همه مهریش که اندوخته بود

جامه بر قامت شیرین دهنم می بالد

جامه اش بودم و غم بر تنِ خود دوخته بود

درس عشقم به غضب داد و به شلّاقم زد

من ندانم سخن دل ز که آموخته بود

زیر شلّاق غمش خنده کنان رقصیدم

وه که من را به زر ناسره نفروخته بود



[1] حافظ: دوش می آمد و رخساره برافروخته بود...