منِ معشوقه کُش را باز دارید
نگارم را به روی گل گذارید
ز دسـتم دشنه گیـرید ای عزیزان
و یا معشـوقه گیـرید ای عزیزان
مهـَم را از شب من وارهانید
و شب را بر دل زندان نشانیـد
رفیـقا رسـم انسانی به جای آر
از این وحشی نگاری را نگه دار