طاقت ندارم که نگاهش کند کسى
چون عاشقان مست صدایش کند کسى
مى میرم آن زمان که ببینم به پاى او
دیوانه وار ثنایش کند کسى
خم مى شود جان و کمر آن زمان که دل،
خون گردد و تنگ و خرابش کند کسى
آتش به جانم بزند فکر دوریش
کو طاقتى تا که قبایش کند کسى
انسى به روى خاک و ملک در هواى دل
ترسم شب سیاه شکارش کند کسى
ما بى کسانیم و خدا یار مهربان
دارم دعایى که قبولش کند کسى
گرچه دلم همچو دل اولیاء نشد
با یک نگاه بحر الـٰهش کند کسى
جمعه 3 مردادماه سال 1399 ساعت 16:10